به گزارش راهبرد معاصر؛ این روزها جامعه ایرانی به دلائل مختلفی از جمله سیاستهای غلط جمعیتی و مشکلات و آسیب های اقتصادی و معیشتی و تغییر نگرش های فرهنگی به سمت خانواده های تک فرزند رفته اند. امری که به گفته جامعه شناسان و روانشناسان حوزه خانواده، آسیب های بسیاری هم برای تک فرزند و خانواده وی و هم برای جامعه در پی دارد. باید گفت تک فرزندی یکی از مسائل آسیب زای دهههای اخیر است که اکثر خانوادههای ایرانی بدان گرایش پیدا کردهاند.
اگر بخواهیم به واکاوی این آسیب ها و معضلات اجتماعی و فرهنگی در سطح خانواده و جامعه بپردازیم می توانیم نخست به ناهمگونی این مهم با آموزههای دینی توجه کنیم. چنانچه در دین اسلام آثار و برکات فراوانی برای داشتن فرزند عنوان شده است از جمله اینکه داشتن فرزند موجب اقتدار والدین میشود یا فرزند، بازوی توانایِ والدین در شرایط سخت زندگی است. امام رضا(ع) می فرمایند: « از برکات ازدواج اندوختن فرزند برای (رویارویی با) سختیهای روزگار است.» و بی شک تک فرزندی و بی فرزندی معضلات بسیاری از این منظر خواهد داشت. جامعه ایرانی در گذشته با این مشکل مواجه نبود اما امروز این الگو آنچنان با شتاب در حال گسترش است که دیگر نام عمه، عمو، دایی و خاله دارد از خاطر کودکانمان پاک می شود.
«طاهره همیز»، استاد حوزه و دانشگاه و مدرس و مشاور مباحث خانواده در همین خصوص به «راهبرد معاصر» می گوید: «ما انسانها بیشتر به رفاه و آسایش خودمان فکر میکنیم و به تبعات کارهایمان کمتر دقت داریم و متاسفانه غربی ها هم با وجود وضعیت و فرهنگ منحط جامعه خودشان این الگوی ناخواسته تک فرزندی را به جامعه مسلمانان تحمیل کرده اند.»
وی تاکید کرد: «وضعیت جامعه ایرانی در گذشته اینچنین نبود و هر خانواده ای چند فرزند داشت اما این وضعیت به واسطه تفکرات غرب گرایانه که در مسئولان ایرانی به وجود آمد و نفوذ فرهنگ و سیاست غربی در سیاست های جمعیتی کشور و ترجمه کتب غربی در دانشگاه ها به سمت و سویی سوق پیدا کرد که خیلی مطلوب جامعه سنتی ایرانی نبود اما در هر حال فرهنگ چند فرزندی را به سمت کاهش موالید و بعضا تک فرزندی سوق داد.»
تحدید نسل ها و خطر از بین رفتن نسل شاید مهمترین آسیبی باشد که در بررسی تبعات تک فررزندی به آن می رسیم. برنامۀ کنترل جمعیت در ایران پس از انقلاب، میان دولتمردان به سیاست راهبردی تبدیل شد. پیامد این موضوع در دهۀ 90 این شد که در چند سال آینده با رشد منفی و پیر شدن تدریجی جمعیت مواجه خواهیم شد. بر اساس گزارش سازمان ملل در سال 2010، اگر ایران به همین صورت به ادامۀ جایگزینی جمعیتی بپردازد، در 80 سال آینده، جمعیت 31 میلیونی را تجربه خواهد کرد! از این میان، 47 درصد این جمعیت را افراد سالمند بالای 60 سال تشکیل خواهند داد. تحقیقات جدید در این حوزه هم نتایج ناخوشایندی در پی داشته است و خبر از پیری جمعیت زودتر از موعدی که حتی غربی ها در برنامه های شوم خود برای ایران اسلامی گنجانده اند، می دهد. خطری که در بلندمدت جامعه را با انقطاع نسل مواجه خواهد کرد.
برژینسکی، مشاور امنیت ملی سابق آمریکا، با توجه به مسئله کنترل جمعیت در ایران گفته است: «از فکر کردن به حملۀ پیشدستانه علیه تأسیسات هستهای ایران اجتناب کنید و گفتوگوها با تهران را حفظ کنید. بالاتر از همه، بازی طولانیمدتی را انجام دهید؛ چون زمان، آمارهای جمعیتی و تغییر نسل در ایران، به نفع رژیم کنونی نیست!» این مهم و این اشاره صریح به آمارهای جمعیتی در ایران خبر از غفلتی وحشتناک می دهد غفلتی که در پس سیاست های غلط و حرکت در مسیر اهداف دشمن بدون آنکه بخواهیم یا متوجه آن باشیم، رخ داده است.
یکی از موارد دیگری که کمبود یا نبود فرزند در خانواده رقم می زند معضل انسجام و استحکام خانوادههاست. هر چند این امر به روابط میان والدین بستگی دارد، اما تعداد فرزندان روی این موضوع تأثیرگذاری زیادی دارد. وقتی والدین فرزندان بیشتری داشته باشند، باید برنامهریزی بیشتر و در ادامه وقت زیادتری را به موضوع خانواده و برطرف ساختن نیازهای خانواده اختصاص دهند که این موضوع باعث میشود پیوند والدین، شراکت و تلاش آنان برای رفع نیازهای فرزندان بیشتر شود. این موضوع حس باهم بودن و یک خانواده بودن را بیشتر میکند و در نهایت به انسجام بیشتر خانواده منجر میشود.
تحقیقات نشان می دهد عدم حضور فرزند در محیط خانواده، یکی از عوامل ناپایداری در زندگی مشترک است و از سوی دیگر، تک فرزندی از گستردگی خانوادهها میکاهد و روابط فامیلی خواه ناخواه از بین میرود. فرزندانی که تنها بزرگ میشوند، نه خواهر و برادری خواهند داشت و نه فرزندان آنان صاحب عمو، عمه، خاله و دایی خواهند بود. زندگیهای گسترده به خانوادههای کوچک تبدیل خواهد شد. تغییر شکل الگوی خانواده، نه تنها موجب از بین رفتن انسجام خانواده میشود، بلکه در آینده، افرادی منزوی، منفعل و افسرده به جامعه وارد میشوند.
همیز می گوید: «فرزندانی که تک فرزند نیستند از شکست نمیترسند، اعتماد به نفس بالایی دارند ، تعامل اجتماعی قوی دارند و پذیرش مشکلاتشان بالاست اما فرزندانی که تنها هستند از تمام این موارد بی بهره بوده و به شدت کمبود اعتماد به نفس دارند، تنها هستند در دوست یابی و زندگی اجتماعی خیلی دچار مشکل می شوند چرا که آن را فرا نگرفته اند.»
از طرفی در خانواده های تک فرزند خانواده ها، بیش از حد به خواسته های فرزند توجه دارند و به عبارتی مادر و پدر به خدمت فرزند در می آیند. اما روانشناسان می گویند در کانون توجه قرارگرفتن فرزند آثار سویی بر شخصیت وی خواهد داشت که از آن به فرزند سالاری یاد می کنند. از این منظر اینگونه کودکان غالباً حساس، زودرنج، پرتوقع و کمصبر هستند؛ نمیتوانند عواقب اشتباهات خود را بیازمایند و مسؤولیت عمل خود را بپذیرند و مهمتر آنکه انتظار دارند جامعه هم همانند والدینشان با آنها رفتار کند لذا این سبب می شود کودک از دنیای واقعی فاصله بگیرد و دچار سرخوردگی و ناسازگاری شود.
این استاد دانشگاه هم معتقد است:«کودکان تک فرزند چون هیچگاه شریکی در استفاده از امکانات و خدمات والدین نداشته اند تعاملات پایینی دارند و در تعامل با دیگران مدام دچار مشکلات اخلاقی و روحی می شوند و مدام دنبال قهر و انفعال و شکایت هستند. آنها دچار آسیب های روحی و روانی می شوند. یک تک فرزند با غصه پدر و مادر غصه میخورد و بیماری آنها بیمار میشود چرا که کس دیگری نیست همراهیش کند ولی این تبعات و آسیب ها در جامعه دیده نمیشود.»
عدم رشد اجتماعی کودکان یکی دیگر از پیامدهای تک فرزندی در جامعه است؛ امری که نه تنها درخانه و خانواده بلکه در آینده کشور تاثیر بسزایی دارد. کودک نیاز به هم بازی دارد تا با او رقابت یا بازی و دعوا کند. این امر خود عاملی برای پیوندها و ثبات عاطفی در آینده فرد است.
روانشناسان بر این باور است که ارتباط با خواهر و برادر، نقش مهم و اساسی در رشد و شکوفایی کودک ایفا میکند. این ارتباط، این امکان را فراهم میکند که کودک نقشهای متفاوتی را بازی کند و خلاقیت و خودجوشیاش را افزایش دهد؛ به او فرصت میدهد خشم و پرخاشگریاش را ابراز کند؛ و به او میآموزد این حس را هدایت کند؛ همان چیزی که او را برای زندگی در جامعه و رویارویی با افراد آماده میکند.
طاهره همیز نیز بر این باور است که «در خانواده تک فرزند کودکان با بزرگسالان بزرگ می شوند و نمی توانند آنطور که باید رشد و پرورش یابند چرا که بچه ها باید با بچه ها بازی کنند خصوصا بچه هایی که هم سن خودشان هستند.» وی با اشاره به زندگی حضرت زهرا(س) می گوید:« در زندگی حضرت زهرا(س) به عنوان الگوی زن مسلمان ایرانی میبینیم که بچه ها پشت هم هستند، بچه های پشت هم خیلی با هم انس میگیرند و انیس و مونس هم هستند طوریکه حتی اگر پدر و مادر هم نباشد باز هم این فرزندان هوای یکدیگر را دارند و مادر مدیر خانواده شده و بار از دوش مادر برداشته می شود و این امر چه از لحاظ تحصیلی و چه هزینه و مخارج به نفع حانواده است از طرفی کودکانی که به همراه خواهر و برادر بزرگ میشوند از لحاظ روحی و روانی و تربیتی وضعیت مناسب تری از تک فرزندان در جامعه و خانواده دارند.»
انتظارات غیرمنطقی، احساس تنهایی و ناراحتی، اضطراب و استرس والدین، الگوپذیری نامناسب، یاری نکردن والدین در پیری از دیگر تبعات تک فرزندی در جامعه است.
طاهره همیز نیز با تاکید بر این تبعات می افزاید: «خداوند روزی هر بچه ای را با خود بچه میفرستد و این امر را خود والدین هم اذعان دارند که تولد هر نوزاد برکت فوق العاده ای را برای آن خانواده داشته و این آن چیزی است که خداوند در آیه ۱۰ ، ۱۱ و ۱۲ سوره نوح به آن اشاره می کند که "من با مال و بچه شما را کمک میکنم.»
وی عنوان می کند: « برخی از کمبود ها هیچگاه جبران نمی شوند چنانچه امروز عروسکهای بزرگی در بازار میبینیم که برای جایگزین کردن خواهر و برادر و ارضای عاطفی کودک است در حالیکه این عروسک هرگز نمیتواند جای خواهر و برادر را پر کند.در کشورهای غربی ما با کمبود خاله و عمه و عمو و دایی مواجهیم لذا بچه ها کسی را ندارند که بتوانند به دیدارش بروند.»
این کارشناس اذعان می کند: « تک فرزندی در آینده کشور هم خیلی تاثیرگذار است چرا که تک فرزندی که مدام در وفور نعمت بوده و با مشکلات روحی و روانی ناشی از نبود خواهر و برادر مواجه بوده نمیتواند نقش موثری در آینده کشور داشته باشد. »
آنچه مهم است اینکه تک فرزندی تبعات بسیاری برای امروز و فردای جامعه دارد، مانعی برای گستردگی خانواده و در نتیجه عدم گسترش ارتباطات عاطفی و ثبات شخصیتی کودکان است. کودکانی که آینده سازان این مرز و بوم هستند لذا باید فکری به حال روزگار ناخوش خانواده در جامعه ایرانی کنیم تا با معضل خانواده غربی مواجه نشویم.